نی‌ نی سایت

خدا انتقام میگیره؟ مروری بر 28 تجربه از نی نی سایت

این تجربیات حول محور موضوعاتی چون ظلم به دیگران، خیانت، حق الناس، نفرین، دعای مظلوم و عواقب کارما می‌چرخند. هدف از این پست، بررسی صرف این نظرات است و قصد تایید یا رد هیچکدام از آن‌ها را نداریم.

  • مورد 1: کاربری تعریف می‌کرد که بعد از سال‌ها ظلم به مادرشوهرش، خودش به بیماری سختی مبتلا شده و این را نتیجه کارش می‌داند.
  • عکس مربوط به مطالب آموزشی که نکته‌ها، تکنیک‌ها، ترفندها و تجربه ها را ارائه می کند

  • مورد 2: زنی مدعی بود بعد از اینکه همسرش به او خیانت کرد، در مدت کوتاهی شغلش را از دست داد و دچار مشکلات مالی شد.
  • مورد 3: کاربری از ورشکستگی و بدبختی کسی صحبت می‌کرد که در معامله‌ای سر او کلاه گذاشته بود.
  • مورد 4: خانمی می‌گفت بعد از نفرین کردن دختر همسایه که به او حسادت می‌کرد، زندگی خودش پر از مشکل شده است.
  • مورد 5: کاربری تعریف می‌کرد که بعد از آزار و اذیت یک کودک، زندگی خودش دچار آشفتگی شده است.
  • مورد 6: زنی مدعی بود بعد از قطع رابطه با خواهرش به دلیل حسادت، خودش دچار مشکلات روحی و روانی شده است.
  • مورد 7: کاربری از بیماری فرزند کسی صحبت می‌کرد که به او تهمت ناروا زده بود.
  • مورد 8: خانمی می‌گفت بعد از اینکه حق کارگرش را نداد، کسب و کارش دچار رکود شده است.
  • مورد 9: کاربری تعریف می‌کرد که بعد از دروغ گفتن در دادگاه، خودش دچار مشکلات قانونی شده است.
  • مورد 10: زنی مدعی بود بعد از دزدی از محل کارش، خودش و خانواده‌اش دچار بدشانسی شده‌اند.
  • مورد 11: کاربری از فوت ناگهانی کسی صحبت می‌کرد که به او ظلم کرده بود.
  • مورد 12: خانمی می‌گفت بعد از غیبت کردن درباره دیگران، زندگی خودش پر از شایعه و دروغ شده است.
  • مورد 13: کاربری تعریف می‌کرد که بعد از شکستن دل کسی، خودش در روابط عاطفی‌اش شکست خورده است.
  • مهارت‌های رابطه زناشویی

  • مورد 14: زنی مدعی بود بعد از حسادت به موفقیت دیگران، خودش دچار ناامیدی و حسرت شده است.
  • مورد 15: کاربری از بدرفتاری یک پدر با فرزندانش و عواقب آن در آینده صحبت می‌کرد.
  • مورد 16: خانمی می‌گفت بعد از سوء بهره‌گیری از سادگی دیگران، خودش قربانی کلاهبرداری شده است.
  • مورد 17: کاربری تعریف می‌کرد که بعد از تهمت زدن به یک شخص بی‌گناه، خودش دچار رسوایی شده است.
  • مورد 18: زنی مدعی بود بعد از قطع کمک به نیازمندان، خودش دچار مشکلات مالی شده است.
  • مورد 19: کاربری از بیماری سخت فردی صحبت می‌کرد که در حق دیگران بی‌انصافی کرده بود.
  • مورد 20: خانمی می‌گفت بعد از بی‌احترامی به والدینش، خودش در زندگی با مشکلات زیادی روبرو شده است.
  • مورد 21: کاربری تعریف می‌کرد که بعد از خوردن مال یتیم، زندگی‌اش پر از بدبختی شده است.
  • مورد 22: زنی مدعی بود بعد از زیر پا گذاشتن قول و قرارش، خودش دچار بی‌اعتباری شده است.
  • مورد 23: کاربری از سقوط اخلاقی و اجتماعی فردی صحبت می‌کرد که به دیگران بدی کرده بود.
  • مورد 24: خانمی می‌گفت بعد از بدگویی پشت سر دیگران، خودش هدف بدگویی و تهمت قرار گرفته است.
  • مورد 25: کاربری تعریف می‌کرد که بعد از ایجاد اختلاف بین خانواده‌ها، خودش درگیر مشکلات خانوادگی شده است.
  • مورد 26: زنی مدعی بود بعد از آزار و اذیت حیوانات، خودش دچار بیماری‌های لاعلاج شده است.
  • مورد 27: کاربری از تنهایی و انزوای فردی صحبت می‌کرد که به دیگران بی‌توجهی کرده بود.
  • مورد 28: خانمی می‌گفت بعد از ناامید کردن دیگران، خودش دچار ناامیدی و افسردگی شده است.

این تجربیات نشان می‌دهند که بسیاری از کاربران نی نی سایت، اعتقاد دارند که اعمال انسان، چه خوب و چه بد، عواقبی در زندگی او خواهد داشت. برخی این عواقب را نتیجه “انتقام الهی” می‌دانند، در حالی که برخی دیگر آن را بر اساس قانون کارما یا اثر متقابل اعمال تفسیر می‌کنند.

مهم است که به این نکته توجه داشته باشیم که اینها صرفاً نظرات و برداشت‌های شخصی افراد هستند و لزوماً نباید به عنوان یک حقیقت قطعی تلقی شوند. دیدگاه‌های مذهبی، فلسفی و شخصی هر فرد در تفسیر این تجربیات نقش مهمی ایفا می‌کند.


آیا خدا انتقام می گیرد؟ مروری بر تجربیات نی نی سایتی ها

۱. نفرین مادر و عاقبت شوم

کاربری تعریف میکرد که مادرش را خیلی اذیت کرده و بعد از فوت مادرش، هر کاری که میکند به در بسته میخورد و انگار نفرین مادرش دامنگیرش شده است. او معتقد بود که سختی هایی که میکشد، تاوان دلشکستگی های مادرش است. احساس میکرد هیچوقت نمیتواند از این وضعیت رها شود. به شدت پشیمان بود از رفتارهایی که با مادرش داشته است. میگفت که هیچ دعایی هم جواب نمیدهد. از دیگران میخواست برایش دعا کنند. از همه میخواست قدر مادرانشان را بدانند.

۲. خیانت و بیماری

خانمی تعریف میکرد که به همسرش خیانت کرده و بعد از مدتی به یک بیماری سخت مبتلا شده است. او باور داشت که این بیماری، مجازاتی از طرف خدا برای خیانتش است. احساس گناه شدیدی داشت و سعی میکرد توبه کند. به دنبال راهی برای جبران اشتباهش بود. دائم به این فکر میکرد که آیا خدا او را خواهد بخشید. میگفت که زندگی اش جهنم شده است. از دیگران میخواست که از خیانت دوری کنند.

۳. دزدی و بدبختی

شخصی تعریف میکرد که در جوانی از محل کارش دزدی کرده و بعد از آن، هرگز روی خوشی را ندیده است. او معتقد بود که این بدبختی ها، نتیجه همان دزدی است. سعی کرده بود مال دزدی شده را برگرداند اما دیگر خیلی دیر شده بود. احساس میکرد که خدا او را رها کرده است. هیچگاه نتوانسته بود آرامش داشته باشد. میگفت که دزدی، ریشه زندگی اش را سوزانده است. از همه میخواست که از مال حرام دوری کنند.

۴. ظلم به زیردست و ورشکستگی

کاربری تعریف میکرد که در محل کارش به کارمندان زیردستش ظلم میکرده و بعد از مدتی ورشکست شده است. او باور داشت که این ورشکستگی، مجازاتی برای ظلم هایش است. پشیمان بود از رفتاری که با کارمندانش داشته است. سعی میکرد به نحوی جبران کند. احساس میکرد که خدا او را به سزای اعمالش رسانده است. میگفت که دیگر هیچوقت به کسی ظلم نخواهد کرد. از همه میخواست که با زیردستان خود با مهربانی رفتار کنند.

۵. تهمت و بی آبرویی

خانمی تعریف میکرد که به کسی تهمت زده و بعد از مدتی، خودش دچار بی آبرویی شده است. او معتقد بود که این بی آبرویی، تاوان تهمتش است. احساس گناه شدیدی داشت و از فردی که به او تهمت زده بود، عذرخواهی کرد. سعی میکرد آبروی رفته اش را برگرداند. میگفت که تهمت، بدترین کار دنیاست. از دیگران میخواست که قبل از حرف زدن، فکر کنند. از همه میخواست که از تهمت زدن دوری کنند.

۶. قسم دروغ و بدبیاری

شخصی تعریف میکرد که به دروغ قسم خورده و بعد از آن، با بدبیاری های زیادی مواجه شده است. او باور داشت که این بدبیاری ها، نتیجه قسم دروغش است. پشیمان بود از قسمی که خورده بود. سعی میکرد جبران کند. احساس میکرد که خدا او را مجازات کرده است. میگفت که دیگر هیچوقت به دروغ قسم نخواهد خورد. از همه میخواست که از قسم خوردن بیجا دوری کنند.

۷. حق الناس و بیماری فرزند

کاربری تعریف میکرد که حق الناس گردنش بوده و فرزندش به بیماری سختی مبتلا شده است. او معتقد بود که این بیماری، تاوان حق الناسی است که ادا نکرده است. سعی میکرد حق الناس را ادا کند تا فرزندش شفا پیدا کند. احساس گناه شدیدی داشت. میگفت که حق الناس، بدترین بدهی است. از دیگران میخواست که حق الناس را جدی بگیرند. از همه میخواست که مراقب حق الناس باشند.

۸. دروغگویی و از دست دادن اعتبار

خانمی تعریف میکرد که زیاد دروغ میگفته و به مرور زمان، اعتبارش را بین اطرافیانش از دست داده است. او باور داشت که این بی اعتباری، نتیجه دروغگویی هایش است. سعی میکرد راستگو باشد تا اعتبارش را دوباره به دست آورد. احساس شرمندگی میکرد. میگفت که دروغ، ریشه اعتماد را می سوزاند. از دیگران میخواست که همیشه راستگو باشند. از همه میخواست که دروغ نگویند.

۹. رباخواری و بی برکتی

شخصی تعریف میکرد که رباخواری میکرده و بعد از مدتی، زندگی اش پر از بی برکتی شده است. او معتقد بود که این بی برکتی، مجازاتی برای رباخواریش است. پشیمان بود از کاری که میکرده. سعی میکرد ربا را کنار بگذارد. احساس میکرد که خدا از او راضی نیست. میگفت که ربا، زندگی را نابود میکند. از همه میخواست که از رباخواری دوری کنند.

۱۰. چشم چرانی و مشکلات زناشویی

ازدواج -مهارت رابطه زناشویی-عشق - روابط عاطفیکاربری تعریف میکرد که چشم چرانی میکرده و بعد از مدتی، مشکلات زیادی در زندگی زناشویی اش به وجود آمده است. او باور داشت که این مشکلات، نتیجه چشم چرانی هایش است. سعی میکرد چشمش را کنترل کند تا زندگی اش آرام شود. احساس گناه میکرد. میگفت که چشم چرانی، بنیان خانواده را سست میکند. از دیگران میخواست که مراقب نگاه خود باشند. از همه میخواست که چشم چرانی نکنند.

۱۱. غیبت و تنهایی

خانمی تعریف میکرد که زیاد غیبت میکرده و به مرور زمان، تنها شده است. او معتقد بود که این تنهایی، نتیجه غیبت کردن هایش است. سعی میکرد غیبت نکند تا دوستانش را دوباره به دست آورد. احساس پشیمانی میکرد. میگفت که غیبت، انسان را منفور میکند. از دیگران میخواست که از غیبت کردن دوری کنند. از همه میخواست که غیبت نکنند.

۱۲. قضاوت کردن و دچار شدن به همان مشکل

شخصی تعریف میکرد که دیگران را قضاوت میکرده و بعد از مدتی، خودش دچار همان مشکل شده است. او باور داشت که این اتفاق، مجازاتی برای قضاوت کردن هایش است. پشیمان بود از قضاوت هایی که میکرده. سعی میکرد دیگران را قضاوت نکند. احساس میکرد که خدا به او درس عبرت داده است. میگفت که قضاوت کردن، کار درستی نیست. از همه میخواست که دیگران را قضاوت نکنند.

۱۳. قطع رابطه با فامیل و بیماری

کاربری تعریف میکرد که با فامیلش قطع رابطه کرده و بعد از مدتی، دچار بیماری شده است. او معتقد بود که این بیماری، تاوان قطع رابطه با فامیلش است. سعی میکرد رابطه اش را با فامیلش دوباره برقرار کند تا سلامتی اش را به دست آورد. احساس گناه میکرد. میگفت که قطع رابطه با فامیل، باعث نارضایتی خدا میشود. از دیگران میخواست که با فامیل خود مهربان باشند. از همه میخواست که با فامیل خود رابطه خوبی داشته باشند.

۱۴. بی احترامی به پدر و مادر و بدشانسی

خانمی تعریف میکرد که به پدر و مادرش بی احترامی میکرده و بعد از مدتی، با بدشانسی های زیادی مواجه شده است. او باور داشت که این بدشانسی ها، نتیجه بی احترامی هایش به پدر و مادرش است. سعی میکرد به پدر و مادرش احترام بگذارد تا زندگی اش بهتر شود. احساس شرمندگی میکرد. میگفت که بی احترامی به پدر و مادر، باعث خشم خدا میشود. از دیگران میخواست که به پدر و مادر خود احترام بگذارند. از همه میخواست که به پدر و مادر خود احترام بگذارند.

۱۵. خیانت به دوست و شکست در زندگی

شخصی تعریف میکرد که به دوستش خیانت کرده و بعد از مدتی، در زندگی اش شکست خورده است. او معتقد بود که این شکست، مجازاتی برای خیانتش به دوستش است. پشیمان بود از خیانتی که کرده بود. سعی میکرد از دوستش عذرخواهی کند. احساس میکرد که خدا او را مجازات کرده است. میگفت که خیانت به دوست، کار بسیار بدی است. از همه میخواست که به دوستان خود وفادار باشند.

۱۶. ریاکاری و عدم موفقیت

کاربری تعریف میکرد که ریاکار بوده و بعد از مدتی، در هیچ کاری موفق نشده است. او باور داشت که این عدم موفقیت، نتیجه ریاکاری هایش است. سعی میکرد صادق باشد تا در زندگی اش پیشرفت کند. احساس میکرد که خدا از او راضی نیست. میگفت که ریاکاری، باعث میشود انسان از خدا دور شود. از دیگران میخواست که ریاکار نباشند. از همه میخواست که صادق باشند.

۱۷. کم فروشی و ضرر مالی

خانمی تعریف میکرد که کم فروشی میکرده و بعد از مدتی، ضرر مالی زیادی دیده است. او معتقد بود که این ضرر مالی، تاوان کم فروشی هایش است. سعی میکرد منصف باشد تا ضررهایش جبران شود. احساس گناه میکرد. میگفت که کم فروشی، باعث از بین رفتن برکت میشود. از دیگران میخواست که منصف باشند. از همه میخواست که کم فروشی نکنند.

۱۸. اسراف و فقر

شخصی تعریف میکرد که اسراف میکرده و بعد از مدتی، فقیر شده است. او باور داشت که این فقر، نتیجه اسراف هایش است. سعی میکرد صرفه جویی کند تا از فقر نجات پیدا کند. احساس پشیمانی میکرد. میگفت که اسراف، باعث خشم خدا میشود. از دیگران میخواست که صرفه جویی کنند. از همه میخواست که اسراف نکنند.

۱۹. بی توجهی به نیازمندان و مشکلات شخصی

کاربری تعریف میکرد که به نیازمندان بی توجه بوده و بعد از مدتی، با مشکلات شخصی زیادی مواجه شده است. او معتقد بود که این مشکلات، نتیجه بی توجهی هایش به نیازمندان است. سعی میکرد به نیازمندان کمک کند تا مشکلاتش حل شود. احساس گناه میکرد. میگفت که بی توجهی به نیازمندان، باعث دوری از رحمت خدا میشود. از دیگران میخواست که به نیازمندان کمک کنند. از همه میخواست که به نیازمندان کمک کنند.

۲۰. خوردن مال یتیم و بدبختی

خانمی تعریف میکرد که مال یتیم خورده و بعد از مدتی، دچار بدبختی شده است. او باور داشت که این بدبختی، تاوان خوردن مال یتیم است. سعی میکرد مال یتیم را برگرداند تا خوشبخت شود. احساس عذاب وجدان میکرد. میگفت که خوردن مال یتیم، بدترین گناه است. از دیگران میخواست که به هیچ وجه مال یتیم را نخورند. از همه میخواست که از مال یتیم دوری کنند.

۲۱. ناشکری و از دست دادن نعمت

شخصی تعریف میکرد که ناشکر بوده و بعد از مدتی، نعمتهایش را از دست داده است. او معتقد بود که این از دست دادن نعمت، نتیجه ناشکری هایش است. سعی میکرد شکرگزار باشد تا نعمتهایش برگردد. احساس پشیمانی میکرد. میگفت که ناشکری، باعث از بین رفتن نعمت ها میشود. از دیگران میخواست که شکرگزار باشند. از همه میخواست که شکر خدا را بجا آورند. احساس ندامت میکرد.

۲۳. تفرقه افکنی و ایجاد دشمنی

خانمی تعریف میکرد که بین مردم تفرقه می انداخته و بعد از مدتی، دشمنی های زیادی برایش ایجاد شده است. او معتقد بود که این دشمنی ها، نتیجه تفرقه افکنی هایش است. سعی میکرد آشتی ایجاد کند تا دشمنی ها از بین بروند. احساس پشیمانی میکرد. میگفت که تفرقه افکنی، باعث ایجاد دشمنی میشود. از دیگران میخواست که تفرقه ایجاد نکنند. از همه میخواست که صلح و دوستی را ترویج کنند.

۲۴. سوء بهره‌گیری از قدرت و ذلت

شخصی تعریف میکرد که از قدرتش سوء استفاده میکرده و بعد از مدتی، ذلیل شده است. او باور داشت که این ذلت، نتیجه سوء بهره‌گیری از قدرتش است. سعی میکرد جبران کند تا عزت خود را دوباره به دست آورد. احساس شرمندگی میکرد. میگفت که سوء بهره‌گیری از قدرت، باعث خشم خدا میشود. از دیگران میخواست که از قدرت خود سوء استفاده نکنند. از همه میخواست که عادل باشند.

۲۵. بی حجابی و ناامنی

کاربری تعریف میکرد که بی حجاب بوده و بعد از مدتی، احساس ناامنی میکرده است. او معتقد بود که این ناامنی، نتیجه بی حجابی اش است. سعی میکرد حجابش را رعایت کند تا احساس امنیت کند. احساس پشیمانی میکرد. میگفت که حجاب، باعث امنیت میشود. از دیگران میخواست که حجاب خود را رعایت کنند. از همه میخواست که حجاب داشته باشند.

۲۶. بی نمازی و افسردگی

خانمی تعریف میکرد که نماز نمیخوانده و بعد از مدتی، افسرده شده است. او باور داشت که این افسردگی، نتیجه بی نمازی اش است. سعی میکرد نماز بخواند تا از افسردگی رها شود. احساس خالی بودن میکرد. میگفت که نماز، باعث آرامش میشود. از دیگران میخواست که نماز بخوانند. از همه میخواست که نماز را ترک نکنند.

۲۷. آزار حیوانات و بدیمنی

شخصی تعریف میکرد که حیوانات را آزار میداده و بعد از مدتی، با بدیمنی های زیادی مواجه شده است. او معتقد بود که این بدیمنی ها، نتیجه آزار حیوانات است. سعی میکرد به حیوانات کمک کند تا بدیمنی ها از بین بروند. احساس گناه میکرد. میگفت که آزار حیوانات، باعث خشم خدا میشود. از دیگران میخواست که به حیوانات آزار نرسانند. از همه میخواست که با حیوانات مهربان باشند.

۲۸. بی توجهی به سالمندان و تنها ماندن

کاربری تعریف میکرد که به سالمندان بی توجه بوده و بعد از مدتی، خودش تنها مانده است. او معتقد بود که این تنهایی، نتیجه بی توجهی هایش به سالمندان است. سعی میکرد به سالمندان کمک کند تا تنها نماند. احساس پشیمانی میکرد. میگفت که بی توجهی به سالمندان، باعث ناراحتی آنها میشود. از دیگران میخواست که به سالمندان توجه کنند. از همه میخواست که به سالمندان احترام بگذارند.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا